داستان واقعی شهری که ۱۸ ماه آب سمی مینوشید و هیچکس حرفشان را باور نمیکرد
ثبت: 2025/09/30
نویسنده: Amin Toorchi
آپدیت: 2025/09/30
بازدید : 0
سقوط فلینت: از پایتخت خودرو تا شهر بیمار
فلینت که در فاصلهی کمی بیش از صد کیلومتر در شمال غربی دیترویت قرار دارد، زمانی نماد رؤیای آمریکایی بود. این شهر زادگاه جنرال موتورز و یکی از مراکز اصلی صنعت خودروسازی آمریکا به شمار میرفت. کارخانههای فولاد و خطوط مونتاژ آن در دوران اوج، ستونهای اقتصادی منطقهای بودند که بعدها به «کمربند زنگار» شهرت یافت. هزاران شغل پایدار با درآمد مناسب، نهفقط معیشت که هویت و غرور چند نسل را شکل داده بودند.
اما از دههی ۱۹۸۰ به بعد، موتور تولید خاموش شد. جهانیشدن و انتقال صنایع به کشورهای ارزانتر باعث شد کارخانهها یکی پس از دیگری درهایشان را ببندند. جنرال موتورز، که زمانی دهها هزار کارگر در فلینت داشت، حضور خود را به حداقل رساند. شهری که روزگاری به «Vehicle City» یا «شهر وسایل نقلیه» معروف بود، آرامآرام به موزهای از شکوه ازدسترفته تبدیل شد.
سالها رکود و بیکاری، شهری آسیبپذیر ساخت که آمادهی پذیرش یک بحران تازه بود
بهاینترتیب بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۳، درآمد متوسط خانوار در فلینت با درنظرگرفتن تورم بیش از ۴۰ درصد سقوط کرد و در همین بازه، جمعیت نیز حدود ۴۰ هزار نفر کاهش یافت.
آغاز سال ۲۰۱۴ تصویری تیرهتر ارائه میداد: تنها ۱۱ درصد مردم تحصیلات دانشگاهی داشتند و نزدیک به ۱۳ درصد از افراد زیر ۶۵ سال تحت پوشش هیچ بیمهی درمانی نبودند. فلینت به نمادی از شهرهای پساصنعتی آمریکا بدل شده بود؛ گرفتار در چرخهی فقر، خشونت، بیکاری، کاهش سرمایهگذاری، نژادپرستی و ناامنی غذایی.
همین زمینهی فرسوده و پر از آسیب، بستری شد برای بحرانی که در سال ۲۰۱۴ سر برآورد؛ بحرانی که نه از بیرون، بلکه از دل زمین و از طریق لولههای آب وارد خانهها شد.
صرفهجویی مرگبار: تصمیمی که یک شهر را مسموم کرد
همهچیز از آوریل ۲۰۱۴ آغاز شد؛ در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما و هنگامیکه بحران کریمه در صدر اخبار قرار داشت، اما در فلینت تصمیمی بهظاهر ساده و بیسروصدا گرفته شد که آیندهی شهر را برای همیشه تغییر داد. روز ۲۵ آوریل، منبع آب آشامیدنی فلینت از دریاچهی «هورون»، که ادارهی آبوفاضلاب دیترویت (DWSD) آن را تأمین میکرد، به رودخانهی فلینت منتقل شد.
این جابهجایی قرار بود موقتی باشد. طرح اصلی، ساخت خط لولهای تازه برای اتصال به سازمان آب «کارگانی» (KWA) بود؛ پروژهای پرهزینه و زمانبر که سالها طول میکشید. مقامات شهری و ایالتی به دنبال راهی برای کاهش در هزینهها بودند و طبق صورتجلسات شورای شهر، تخمین زده میشد که این تغییر منبع آب میتواند طی ۲۵ سال، حدود ۲۰۰ میلیون دلار صرفهجویی مالی به همراه داشته باشد
مقامات شهری و ایالتی به دنبال راهی برای کاهش در هزینهها بودند
روی کاغذ، تصمیمی منطقی به نظر میرسید: قطع وابستگی به خط لولهی گرانقیمت دریاچهی هورون و جایگزینی آن با رودخانهای که درست از کنار شهر میگذشت.
زیرساختهای اتصال به رودخانه هم از گذشته وجود داشت. لولههایی که بسیاریشان در اوایل تا میانهی قرن بیستم ساخته شده بودند، هنوز پابرجا بودند و برای مقامات، راهحل موقت و معقولی محسوب میشدند. آنها مطمئن بودند شهروندان حتی متوجه تغییر نخواهند شد. اما این خوشبینی، بذر یکی از بزرگترین فجایع بهداشتی آمریکا را کاشت.
واکنش خطرناک: چگونه شیمی آب به دشمن مردم تبدیل شد
مشکل فلینت نه فقط در لولههای قدیمی، بلکه در آب رودخانهی فلینت و بوروکراسی ناظری بود که چشم خود را بر واقعیت بست. در این نقطه از ماجرا پای نخستین مقصر اصلی به میان میآید: «ادارهی کیفیت محیطزیست میشیگان» (MDEQ). این سازمان، همتای ایالتی «آژانس حفاظت از محیطزیست آمریکا» (EPA)، مسئول نظارت بر سلامت آب آشامیدنی در سراسر ایالت بود.
چالش پیشروی MDEQ در فلینت از آنجا ناشی میشد که بخش بزرگی از شبکهی آبرسانی شهر از لولههای سربی ساخته شده بود. چنین زیرساختی در شهرهای قدیمی پدیدهای غیرمعمول نیست، اما تنها زمانی ایمن به شمار میآید که پروتکلهای سختگیرانهی تصفیه رعایت شود.
مسمومیت با سرب، بهویژه برای کودکان، میتواند آثار جبرانناپذیری بر جای بگذارد. کلید مدیریت این خطر، استفاده از مواد شیمیایی محافظ است. در سامانههای استاندارد، علاوه بر حذف رسوبات و باکتریها، موادی همچون «اورتوفسفات» به آب افزوده میشود. این ترکیبات لایهای نازک در جدارهی لولههای سربی ایجاد میکنند که از نشت فلز به جریان آب جلوگیری میکند.
حذف مواد ضدخوردگی از چرخهی تصفیه، لولهها را به منبعی پنهان از سرب تبدیل کرد
پیش از آوریل ۲۰۱۴، آب ورودی فلینت که از دریاچهی هورون تأمین میشد، دقیقاً همین فرایند را پشت سر میگذاشت. به همین دلیل، باوجود قدمت بالای شبکه و نشتیهای پراکنده، کیفیت آب همچنان در سطحی قابلقبول قرار داشت و سرب لولهها تهدیدی برای مردم محسوب نمیشد.
اما آب رودخانهی فلینت داستان دیگری داشت. این رودخانه که از دل یک منطقهی صنعتی قدیمی میگذشت، بهمراتب آلودهتر از آب دریاچهی هورون بود و میزان بالای کلرید موجود در آن خاصیت خورندگی شدیدی بر فلزات داشت. زمانی که تغییر منبع آب انجام شد، دولت محلی آب رودخانه را با کلر ضدعفونی کرد تا باکتریها کنترل شوند، اما یک مرحلهی حیاتی را نادیده گرفت: افزودن مواد ضدخوردگی.
همین غفلت، اشتباه مرگبار دوم را رقم زد. طبق «قانون سرب و مس» (Lead and Copper Rule) در سطح فدرال، استفاده از مواد ضدخوردگی در شبکههایی با لولههای سربی اجباری است. MDEQ به این قانون آگاه بود، اما آن را به شکلی فاجعهبار تفسیر کرد.
یک تفسیر غلط از قانون، سرنوشت هزاران نفر را به مسیری غیرقابل بازگشت کشاند
این سازمان بهاشتباه باورداشت که شهر نیازی به استفادهی فوری از مواد ضدخوردگی ندارد و میتواند یک دورهی آزمایشی «صبر کن و ببین» را پشت سر بگذارد. بر پایهی همین تفسیر غلط، به شهر اجازه داده شد تا دو دورهی ششماهه آب را آزمایش کند و بعد دربارهی نیاز به کنترل خوردگی تصمیم بگیرد.
این رویکرد برای شهری با شبکهای فرسوده و گسترده از لولههای سربی، کاملاً اشتباه بود. چنین زیرساختی به اقدام پیشگیرانهی فوری نیاز داشت ولی با چراغ سبز MDEQ ، آب به روی شهر باز شد، بدون آنکه هیچگونه محافظی در برابر سرب وجود داشته باشد و اثرات آن، تقریباً بلافاصله خود را نشان داد.
زمزمههای نادیده گرفتهشده: اولین قربانیان، اولین دروغها
حتی پیش از تغییر منبع آب، بسیاری از شهروندان نسبت به کیفیت رودخانهی فلینت ابراز نگرانی کرده بودند. در همان روز ۲۵ آوریل ۲۰۱۴ که تغییر انجام شد، شورای شهر با انتشار بیانیهای کوشید این نگرانیها را بیاساس جلوه دهد: «باوجود سابقهی اثباتشده در تأمین آب کاملاً مناسب برای فلینت، هنوز تردیدهایی دربارهی کیفیت آب وجود دارد... برای رفع این شایعات، مطالعات و آزمایشهای متعددی توسط سازمانهای مستقل انجام شده است.»
آنها به اعتبار MDEQ تکیه کردند و به نقل از یکی از مقامات این اداره اطمینان دادند که «آب فلینت تمام استانداردهای آب آشامیدنی را دارد و نوشیدن آن بیخطر است.»
شکایت یک شهروند از آب قهوهایرنگ، نماد عمومی بحران شد
اما واقعیت در خانههای مردم چیز دیگری میگفت. کمتر از یک ماه بعد، یعنی در ماه می یکی از ساکنان به نام «برانسون گیلین» از آب گلآلودی که از شیر خانهاش جاری میشد شکایت کرد. تصویر آب قهوهایرنگ بهزودی به نمادی از بحران فلینت تبدیل شد. آب خورندهی رودخانه، بدون لایهی محافظ، لولههای سربی فرسوده را از درون میخورد و فلز سنگین را مستقیماً وارد جریان آب آشامیدنی میکرد.
این در حالی بود که ساکنان فلینت پیشاپیش به دلیل فقر گسترده، سوءتغذیه و زندگی در خانههای قدیمی با رنگهای سربی، در معرض خطر بالای مسمومیت قرار داشتند. تغییر منبع آب، این تهدید پنهان را به سطحی بحرانی رساند.
شکایتها از طعم و بوی نامطبوع آب یکی پس از دیگری ثبت شد. افراد دچار بثورات پوستی شدند و برخی ریزش موی شدید را تجربه کردند. بااینهمه، تا اواسط آگوست یعنی بیش از سه ماه پس از آغاز بحران، شورای شهر کوچکترین اقدام معناداری انجام نداد.
۱۴ آگوست ۲۰۱۴ نخستین هشدار رسمی صادر شد؛ ولی نه دربارهی سرب، بلکه به دلیل کشف باکتری «ای. کولای» (E. coli) در آب. به ساکنان توصیه شد پیش از مصرف، آب را بجوشانند.
ادارهی کیفیت محیطزیست میشیگان (MDEQ) برای رفع بحران اعلام کرد که با افزودن کلر بیشتر مشکل را برطرف کرده است؛ اقدامی سطحی که بیشتر به گذاشتن چسبزخم بر نیش مار میمانست. بعدها روشن شد همین جوشاندن آب، با افزایش غلظت فلزات سنگین، عملاً شرایط را بدتر میکرد.
بثورات پوستی و ریزش مو نخستین زنگهای خطر بودند که کسی جدی نگرفت
دو ماه بعد زنگ خطر بزرگتری به صدا درآمد، این بار از سوی صنعتی که شهر را بنا کرده بود. در اکتبر ۲۰۱۴، جنرال موتورز اعلام کرد استفاده از آب فلینت را در کارخانهاش متوقف میکند، زیرا این آب موجب زنگزدگی و تخریب قطعات فلزی ماشینآلات میشود.
تصویری که در همان زمان منتشر شد، حقیقت را بیپرده نشان میداد: دو میخ، یکی در آب دیترویت (از دریاچهی هورون) و دیگری در آب فلینت. میخی که در آب دیترویت قرار داشت تقریباً سالم مانده بود، اما میخ دیگر در آب فلینت در مدت کوتاهی کاملاً خورده و زنگزده شده بود. باوجود این شواهد آشکار، شورای شهر و MDEQ همچنان مدعی بودند که آب برای مصرف انسان بیخطر است.
وقتی دادهها، مقامات را رسوا کردند
با آغاز سال ۲۰۱۵، نخستین نتایج آزمایشهای رسمی صحت چیزی را تأیید کرد که مردم ماهها بود با چشم خود میدیدند. دوم ژانویه اعلام شد آب فلینت «قانون آب آشامیدنی سالم» را نقض کرده است؛ نه به دلیل وجود سرب، بلکه به علت سطح بالای «تریهالومتانها»؛ ترکیباتی حاصل از واکنش کلر با مواد آلی در آب که برخی از آنها سرطانزا هستند.
این کشف تنها یکلایهی دیگر بر فهرست سمومی افزود که در آب شهری جریان داشت. همزمان گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد دولت ایالتی برای کارمندانش در فلینت آب بطری میخرد؛ نشانهای آشکار از اینکه مقامات خطر را درک کرده بودند.
آزمایش خون کودکان فلینت نشان داد بحران از دیوار خانهها گذشته و وارد بدنها شده است
فوریهی همان سال ماجرا رنگ جدیتری به خود گرفت. شهروندی بهنام «لیان والترز» که فرزندانش بیمار شده بودند، نمونهای از آب خانهاش را برای آزمایش سرب فرستاد و نتیجه حیرتانگیز بود: ۱۰۴ واحد در میلیارد (ppb) سرب، درحالیکه حد مجاز طبق استانداردهای EPA تنها ۱۵ واحد است.
نتایج آزمایش خانهی والترز در رادیوی میشیگان اعلام شد و پس از ماهها انکار، بحران را به آگاهی عمومی رساند. علاوهبر والترز، افشاگران دیگری نیز نقش کلیدی در این ماجرا داشتند: تیمی از دانشگاه «ویرجینیا تک» به رهبری پروفسور مارک ادواردز وارد میدان شد و با آزمایشهای مستقل، ابعاد آلودگی را بهطور علمی و غیرقابلانکار اثبات کرد.
تقریباً همزمان، در مرکز پزشکی هرلی، دکتر «مونا حنا-عطیشه»، متخصص کودکان، دادههای خون کودکان زیر پنج سال را بررسی کرد و نشان داد میزان سرب در بدن آنها پس از تغییر منبع آب بهطور معناداری افزایشیافته است. افشاگری او در حالی منتشر شد که مقامات ایالتی همچنان همهچیز را انکار میکردند و همین گزارش به نقطهای برگشتناپذیر در بحران تبدیل شد.
تحقیقات مستقل دانشگاهی سکوت رسمی را شکست و پرده از واقعیت برداشت
باوجود همهی شواهد، انکار همچنان ادامه یافت. یک یادداشت داخلی EPA نگرانی جدی دربارهی آب فلینت ابراز کرده بود، اما «برد وورفل»، سخنگوی ادارهی کیفیت محیطزیست میشیگان (MDEQ)، با قاطعیت گفت: «بگذارید اینطور بگویم: هرکسی که نگران سرب در آب فلینت است، میتواند راحت باشد.»
این جمله به نمادی از بیاعتنایی مقامات بدل شد. حتی وزارت بهداشت میشیگان، افزایش سرب در خون کودکان را به «تغییرات فصلی قابلپیشبینی» نسبت داد؛ توضیحی پوچ که خشم عمومی را برانگیخت.
سرانجام در اکتبر ۲۰۱۵، یعنی ۱۸ ماه پس از آغاز بحران، هیئت کمیسران شهرستان «جنسی» وضعیت اضطراری بهداشت عمومی اعلام کرد و به مردم هشدار داد از آب لولهکشی استفاده نکنند. چند روز بعد، مقامات بالاخره تسلیم شدند و منبع آب را دوباره به دریاچهی هورون بازگرداندند؛ اما دیگر خیلی دیر شده بود.
میراث سمی: هزینههای پنهان در خون و ذهن
در طول ۱۸ ماهی که بحران ادامه داشت، حدود ۱۴۰ هزار نفر از ساکنان فلینت و شهرستان جنسی هر روز از آب آلوده استفاده کردند. بر پایه آمار رسمی، ۱۲ نفر جان باختند و ۹۰ نفر دیگر بیمار شدند، اما پژوهشها نشان میدهد که رقم واقعی بهمراتب بالاتر بوده است. برای مثال در طول این دوره ۱۱۵ مرگ اضافی ناشی از ذاتالریه ثبت شد که برخی از متخصصان آن را نشانهی شیوع «لژیونر» میدانند؛ بیماریای که باکتری عاملش از طریق آب منتقل میشود.
بحران فلینت، سلامت جسمی و روانی یک نسل را هدف گرفت
پیامدها محدود به تلفات مستقیم نبود. اثرات روانی و اجتماعی در زندگی مردم رسوخ کرد. دو سوم خانوادهها گزارش دادند یکی از بزرگسالانشان با مشکلات رفتاری یا روانی دستوپنجه نرم میکند و بیش از نیمی گفتند سلامت یکی از اعضای خانهشان به دلیل بحران بدتر شده است.
طبق آمار CDC، حدود یکسوم مردم نشانههای اضطراب و نزدیک به ۳۰ درصد علائم افسردگی را تجربه کردند. پژوهشی در سال ۲۰۲۲ نشان داد تقریباً یکچهارم بزرگسالان فلینت با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستبهگریباناند، اما تنها به ۳۴٫۸ درصد از ساکنان، خدمات بهداشت روان ارائه شد.
این جریان سبک زندگی عموم مردم فلینت را تغییر داد: نزدیک به ۸۰ درصد دیگر از آب لوله برای نوشیدن استفاده نمیکردند، بیش از ۹۰ درصد برای آشپزی سراغ آن نمیرفتند و نزدیک به نیمی حتی از حمامکردن با آن اجتناب میکردند.
سهچهارم خانوادهها ناچار شدند برای کاهش خطر از جیب خود هزینه کنند؛ در شهری فقیر مانند فلینت این هزینهها طاقتفرسا بود. بیش از ۳۰ درصد مردم بالای هزار دلار خرج کردند و گروهی ناچار شدند بیش از ۱۰ هزار دلار برای ایمنسازی خانههایشان بپردازند.
کودکان فلینت بهای سنگینتری پرداختند؛ بهایی که تا پایان عمر همراهشان خواهد بود
اما دردناکترین بخش ماجرا، تأثیر آن بر کودکان بود. مسمومیت با سرب رشد مغز و سیستم عصبی را برای همیشه مختل میکند. مطالعهای در سال ۲۰۲۲ نشان داد سطوح سربی خون یکچهارم کودکان فلینت، ۷ برابر میانگین ملی است. کودکانی که در معرض سرب قرار میگیرند، بیشتر در معرض اختلالات شناختی، تأخیر در یادگیری، بیشفعالی، افسردگی، مشکلات گفتاری و شنیداری و تأخیر در بلوغ قرار دارند؛ عواملی که مسیر زندگی یک کودک را دگرگون میکنند.
آمار آموزشی نیز این فاجعه را تأیید میکند. نمرات دانشآموزان، بهویژه در ریاضی، کاهش یافت و شمار کسانی که به آموزشهای ویژه نیاز داشتند هشت درصد افزایش پیدا کرد.
برای مثال «دونا براون» که در دوران بحران دانشآموز دبیرستانی بود، پس از مسمومیت با سرب به اختلال کمتوجهی بیشفعالی (ADHD) و خوانشپریشی (dyslexia) مبتلا شد؛ اختلالاتی که مستقیماً به اثرات سرب بر مغز او نسبت داده میشوند. اینها نه آمار خشک، بلکه زندگیهای واقعی مردمی هستند که صدایشان برای مدت طولانی شنیده نشد.
ماشین بوروکراسی: انکار، اقرار و محاکمههای بیاثر
با آشکارشدن ابعاد بحران، دستگاه بوروکراسی سرانجام ناچار به واکنش شد. دسامبر ۲۰۱۵ شهردار تازهی فلینت وضعیت اضطراری اعلام کرد و یک ماه بعد، فرماندار میشیگان و سپس پرزیدنت اوباما نیز با صدور اعلامیه مشابه، امکان آزادشدن بودجه فدرال برای مقابله با فاجعه را فراهم کردند.
فرماندار «ریک اسنایدر» در کنگره شهادت داد و اعتراف کرد: «این یک شکست دولتی در تمام سطوح بود. مقامات محلی، ایالتی و فدرال؛ همهی ما خانوادههای فلینت را ناامید کردیم.» این جمله، اعترافی دیرهنگام به آن چیزی بود که مردم ماهها فریاد میزدند.
فرماندار میشیگان در کنگره اعتراف کرد که دولت در همهی سطوح مردم فلینت را ناامید کرده است
کنگره آمریکا برنامههایی برای نظارت بر سلامت بلندمدت ساکنان، بهویژه کودکان معرفی کرد و یک مرکز ثبت اطلاعات قربانیان مسمومیت با سرب نیز راهاندازی شد. قوانین مربوط به کیفیت آب نیز در سطح ایالتی و فدرال بازنگری شدند تا حذف تدریجی لولههای سربی در سراسر کشور سرعت بگیرد.
اما در همان حال، تلاش برای کنترل روایت و کوچکنمایی ابعاد فاجعه ادامه داشت. فرماندار اسنایدر در اقدامی نمایشی قول داد سی روز فقط از آب تصفیهشدهی فلینت بنوشد، هرچند هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود نداشت. اوباما هم در سفر به فلینت جرعهای از آب تصفیهشده نوشید تا نوید ایمنی بدهد. چنین حرکاتی بیش از آنکه به حل مشکل کمک کنند، تلاشی برای آرامکردن افکار عمومی به نظر میرسیدند.
عدالت هرگز بهطور کامل اجرا نشد و مسئولیت جمعی به بیمسئولیتی فردی تقلیل یافت
آوریل ۲۰۱۶ نخستین اتهامات کیفری علیه چند مقام ادارهی کیفیت محیطزیست میشیگان (MDEQ) و ناظر کیفیت آب فلینت مطرح شد؛ اتهاماتی شامل سوءرفتار، غفلت از وظیفه و تبانی برای دستکاری شواهد.
در ماههای بعد دامنهی متهمان گستردهتر شد، اما در نهایت محکومیتها اندک و بیاثر بودند. دفاع اصلی این بود که بحران حاصل «شکستی سیستمی» است و نه خطای افراد خاص. برای ساکنان فلینت که زندگیشان برای همیشه تغییر کرده بود، عدالت هیچگاه بهطور کامل محقق نشد.
نظرات کاربران و بازدید کنندگان
امین تورچی
2025/10/1خیلی خوب بود
هنوز نظری ثبت نشده است.